پارت پنجاه و سوم :


فصل ششم


امروز مثل همیشه خورشید طلوع کرد. مثل دیروز، پریروز، پس پریروز و تمام روزهایی که فاطمه بود. یک پرای سفید، دو پراید سفید... یک دنای سفید، یک کرولای سفید، یک رافوی سفید... . چشم گرفتم. نامردی بود، فاطمه مرده بود و شهر این ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.